English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9005 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
vacillation U حرکت نوسانی دودلی
oscillating motion U حرکت نوسانی
simple harmonic motion U حرکت نوسانی ساده
Other Matches
pendulous U نوسانی
swingy U نوسانی
vacillatory U نوسانی
swingable U نوسانی
oscillatory U نوسانی
oscillating U نوسانی
oscillating current U جریان نوسانی
undulation U جنبش نوسانی
recipocal milling U فرزکاری نوسانی
oscillating lubricator U روغن ده نوسانی
oscillating quantity U کمیت نوسانی
oscillating resistance U مقاومت نوسانی
pulsation welding U جوشکاری نوسانی
spheroidize U گداختن نوسانی
yawing U انحراف نوسانی ناو
oscillating sort U مرتب کردن نوسانی
flailing U الت نوسانی هر چیزی
flail U الت نوسانی هر چیزی
flailed U الت نوسانی هر چیزی
flails U الت نوسانی هر چیزی
oscillating sort U جور کردن نوسانی
rock U تکان نوسانی دادن
lateral and sway bracing U حرکات جانبی و نوسانی
izod pendulum hammer U چکش نوسانی ایزود
rocks U تکان نوسانی دادن
rocked U تکان نوسانی دادن
undulaory U موجی نوسانی موج نما
battens U قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
batten U قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
oscillator U دستگاه تولید برق نوسانی دررادیو
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
infrasonic U دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
reversals U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
salomon damper U خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
on the move U در حرکت
move U حرکت
frozen U بی حرکت
gesturing U حرکت
otiose U بی حرکت
oi U در حرکت
motion U حرکت
demeanor U حرکت
gestured U حرکت
gesture U حرکت
ambulation U حرکت
traverses U حرکت
vapid U بی حرکت
stock-still U بی حرکت
moveless U بی حرکت
motionless U بی حرکت
afloat U در حرکت
agog U در حرکت
shifts U حرکت
departures U حرکت
as you were U حرکت از نو
agoing U در حرکت
behavior U حرکت
behaviuor U حرکت
progressing U حرکت
progresses U حرکت
progressed U حرکت
progress U حرکت
shifted U حرکت
demeanour U حرکت
haviour U حرکت
inert U بی حرکت
moves U حرکت
shift U حرکت
moved U حرکت
geste U حرکت
gest U حرکت
behaviour U حرکت
travels U حرکت
traveled U حرکت
running U در حرکت
travel U حرکت
traversing U حرکت
stationary U بی حرکت
traversed U حرکت
traverse U حرکت
maneuver U حرکت
motioned U حرکت
animals U حس و حرکت
circulations U حرکت
departure U حرکت
animation U حرکت
animations U حرکت
locomotion U حرکت
hold still <idiom> U بی حرکت
square move U حرکت
stiller U بی حرکت
vowel point U حرکت
circulation U حرکت
animal U حس و حرکت
sedentary U بی حرکت
pat U بی حرکت
pats U بی حرکت
patted U بی حرکت
patting U بی حرکت
immobile U بی حرکت
still U بی حرکت
stillest U بی حرکت
stills U بی حرکت
movement U حرکت
stock still U بی حرکت
stirrings U حرکت
scrolling U حرکت
statist U بی حرکت
stir U حرکت
motions U حرکت
stirred U حرکت
stirs U حرکت
motioning U حرکت
stirabout U حرکت
trends U مسیر حرکت
dynamics U مکانیک حرکت
switches U نافم حرکت
swirl U حرکت چرخشی
trend U مسیر حرکت
skew U کج حرکت کردن
zigzagging U حرکت مارپیچی
cross U حرکت سمتی
slacks U گیر در حرکت
zigzags U حرکت مارپیچی
zigzags U حرکت زیگزاگ
crossest U حرکت سمتی
slackest U گیر در حرکت
swirls U حرکت چرخشی
swirling U حرکت چرخشی
swirled U حرکت چرخشی
crosses U حرکت سمتی
crosser U حرکت سمتی
cycling U حرکت پاندولی
sneaked U حرکت پنهانی
sneaks U حرکت پنهانی
whirls U حرکت گردابی
whirling U حرکت گردابی
whirled U حرکت گردابی
absolute movement U حرکت مطلق
acinetic U مانع حرکت
Recent search history Forum search
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1 moves up the range
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com